پسری متوجه شد که 5 دقیقه دیگر میمیرد؛
این پیام را نوشت:"من میروم، با من میای؟"
و یکی برای دوستش و یکی برای دوست دخترش فرستاد...
بعد 2دقیقه دوست دخترش جواب داد: من گیرم! کجا میخوای بری؟ نمیتونم بیام، تنها برو عزیزم...
پسرک قلبش بیشتر درد گرفت
.
2 ثانیه بعدش...
دوستش پیام داد که؛ نامرد کجا میری بدون من؟ دهنت سرویسه اگه بری... واسا من اومدم...
پسرک خندید و چشمانش را بست و بعد از چند ثانیه قلبش گرفت و مرد.
آره داداش من هیچ وقت رفیقتو به جنس مخالف نفروش...
يعنـي نشـد ما از يکـي بپـرسيـم چنـد سالتـه نگـه چنـد ميـخــوره ؟
دیشب داشتم خواب پطروس فداکار رو میدیدم صبح که پا شدم دیدم انگشتم تو دماغم گیر کردهo_o
پدر خطاب به پسرش :هی پسر تو بهتره امتحانت رو خوب بدی و پاس بشی... اگه نشدی دیگه باید فراموش کنی که من پدرتم!!!
پسر :باشه... هر چی شما بگی پدر.
"روز بعد"... پدر :خب، امتحانت چه طور بود؟؟؟؟؟؟؟؟
پسر :شما؟؟؟؟؟؟؟؟
روزی شیخ و مریدان در بیابان همی برفتی که ناگاه عربی سوار بر شتر به سمت ایشان بیامدی .... شیخ رو به عرب کردی و بفرمودی : ایا این شتر است؟!
مرد عرب به خود فشار زیادی آوردی و سرخ گشتی و جان به جان آفرین تسلیم بنمودی ....
جمله همه مریدان واله و حیران گشتندی و علت را از شیخ جویا شدندی ؟؟
شیخ بگفتا : وی (مرد عرب) جهت تلفظ پ ن پ به خود فشار آوردی و هلاک گشتی ...